بوراکس یا بوره Na2B4O5(OH)4.8H2O گرد سفید رنگی است که مسگرها از آن برای سفید کردن ظروف مسی استفاده می نمودند. و در تهیه لعاب و شیشه های بسیار سخت بور سیلیکات که نام تجاری آن پیرکس می باشد، کاربرد دارد. از بوراکس به عنوان یک ضدعفونی کننده ملایم هم استفاده می شود.
بوراکس - سدیم بورات ̨̨̨ سدیم تترا بورات یا دی سدیم تترا بورات - ترکیب بورونی مهم بوریک اسید ̨ ترکیبی معدنی و یک نمک بوریک اسید است.
در طیف امواج الکترومغناطیس، اشعه گاما دارای بیش ترین فرکانس و بیش ترین مقدار انرژی حمل شده است. این اشعه توسط داغ ترین و پر انرژی ترین ستارگان مانند ستارگان نوترونی و پالسارها (تپ اختر)، انفجار ابر نو اخترها، نواحی اطراف حفره سیاه موجود در کهکشان ساتع می شود. در روی کره زمین می توان این اشعه را در انفجارهای هسته ای، رعد و برق و واپاشی رادیواکتیو برخی مواد یافت. این امواج از درون بسیاری مواد عبور می کنند و برای این که جلوی آن ها را بگیرند، بایستی از موادی مانند سرب یا بتون استفاده شود.
![]() |
مولدواندوگراف يكي از سادهترين ساختارهاي الكتريكي براي توليد الكتريسيته ساكن است. در اين مولد در اثر مالش يك نوار لاستيكي بر روي يك غلتك فلزي،الكتريسيته ساكن توليد ميگردد. بارهاي ايجاد شده در نوار لاستيكي و غلتك متفاوت ميباشند. بدين صورت كه بارهاي ايجاد شده در نوار لاستيكي منفي و بار ايجاد شده بر روي غلتك مثبت ميباشد. به وسيله الكتريسيته ساكن توليد شده توسط اين مولد ميتوان روشن و خاموش شدن لامپ مهتابي، باز شدن نوارهاي افشان و تعليق گلولههاي رساناي سبك در استوانه شفاف را مشاهده نمود. وان دوگراف دستگاهی است که میتواند مقدار زیادی الکتریسیته ساکن تولید کند، درست مثل ابرها؛
بهطوري كه وقتی دستتان را به آن میزنید، میتوانید جرقههایی مثل رعد و برق را در اتاق خودتان ببینید .مولد واندوگراف، دستگاهي است كه ميتواند بارها و ولتاژهاي خيلي بالايي را توليد كند.
در اين مولد، يك تسمه لاستيكي كه به سرعت حركت ميكند، بارهاي منفي را به داخل يك پوسته فلزي كروي ميبرد.
اين پوسته بر روي يك پايه عايق نصب شده است تا بار روي آن نتواند منتقل شود.
اگر اين پوسته را باردار كرده و و يك كره متصل به زمين در نزديك آن قرار دهيد، جرقههاي بزرگي مانند جرقههاي كوچك آذرخش (برق آسمان)، در ميان دو كره توليد ميشود.
بار الكتريكي منفي بر روي پوسته كروي به اندازهاي زياد است كه هوا (كه در حالت عادي عايق است) را براي لحظهاي به رسانا تبديل ميكند.
جرقه و بار الكتريكي، به طرف كره متصل به زمين (يا اگر شما خيلي نزديك آن باشيد به طرف شما) حركت ميكند
تفلون:
در سال 1317/1938 یک دانشمند جوان آمریکایی به نام روی جی پلانکت روی یک مبرد( سرد کننده) برای شرکت دوپونت پژوهش می کرد و در همین راستا مشغول ذخیره کردن گاز تترافلئورواتیلن در دمای پایین داخل چند کپسول بود. وقتی او در سیلندرها را باز کرد، متوجه شد که اثری از گازهای ذخیره شده نیست، اما چیزی از وزن کپسول پر کاسته نشده است. پلانکت برای اینکه بفهمد چه به سر مواد داخل سیلندر آمده، آن را بااره نصف کرد و متوجه شد که پودر سفید رنگی از محل اره جدا می شود. تحقیق روی این ماده سفید نشان داد که مقاومت بسیار زیادی نسبت به گرما دارد و قوه چسبندگی آن به شدت ضعیف است و دانستن همین اطلاعات کافی بود تا او از این ماده جدید برای مصارفی مانند ظروف تفلون به کار می رود پلی تترافلئورواتیلن است که کامل شده گاز قبلی است.

سلفون:
در سال 1279/1900 یک مهندس سوئیسی به نام جاسکوای براندنبرگر در حال خوردن نهار بود که به خاطر ریختن نوشیدنی روی پارچه رومیزی، مجبور شد برود و آن را عوض کند. او که برای این کار حسابی به دردسر افتاده بود، تصمیم گرفت نوعی پارچه رومیزی به کار ببرد که ضد آب باشد، اما تا آن موقع هر روکشی که با آب واکنش فیزیکی نشان ندهد، مانند چوب یا فلز صلب بود و نمی شد کار رومیزی را از آن کشید. او از قبل با روش تولید نوعی فیلم نازک پوشاننده شفاف آشنا بود، تغییرات جدیدی در روش تولید و جنس آن ایجاد کرد و نسل جدیدی از پوشاننده ها به نام سلفون به دنیا آمد.
--------------------[ National Geographic ]--------------------
--------------------[ Creative Fan ]--------------------
--------------------[ Eugene Kaspersky ]--------------------
--------------------[ The Huffington Post ]--------------------
--------------------[ Reddit ]--------------------
تنها چیزی که از جسم ما در زیر خاک باقی میماند اسکلت و استخوانهای ماست. استخوانها از بادوامترین اشیا در روی کره زمین هستند. بدن انسان در حدود ۲۰۶ استخوان دارد. البته تعداد استخوانها تفاوت دارند. بهطور مثال، یک کودک معمولاً ۳۳ مهره در ستون فقرات دارد. در بالغان قطعات پایینی به هم جوش خورده استخوان خاجی و دنبالچه ایجاد میگردد که در این صورت تعداد مهرهها به ۲۶ عدد میرسد. تعداد دندهها نیز تغییر میکند. قاعدتاً تعداد دندهها باید ۱۲ جفت باشد ولی در بعضیها ۱۱ و در عدهای هم ۱۳ جفت است. استخوانها از لحاظ اندازه نیز متغیرند، بهطوری که بزرگترین آنها مربوط به استخوان ران و کوچکترین آنها مربوط به استخوان رکابی گوش است که در عمق گوش میانی قرار دارد.
ساختمان استخوان
استخوان بافتی است همبند که از سختترین بافتهای بدن انسان به شمار میرود. استخوان از یک ماده بنیادی آلی که در نمکهای غیرآلی ذخیره شدهاند، تشکیل شده است. سختی استخوان به سبب وجود همین نمکهای غیرآلی است که تقریبا ۶۰ درصد وزن کل استخوان را تشکیل میدهند. این نمکها عمدتا شامل کلسیم، فسفات و مقداری منیزیم و کربنات هستند. خارج کردن نمکهای کلسیم از یک استخوان با قرار دادن استخوان در اسید معدن رقیق امکانپذیر است.
شکل استخوان پس از خارج کردن نمکهای کلسیم به هم نمیخورد ولی نرم میشود، بهطوری که مثلا یک استخوان دراز را آنقدر میتوان خم کرد که دو انتهای آن به هم برسند. یک غشای همبندی به نام پریوستیوم سطح خارجی استخوانها را میپوشاند. این غشا در مفاصل حرکتی که با غضروف مفصلی پوشانده شدهاند، وجود دارد. پریوستیوم محتوی یک شبکه عروق خونی است که از طریق آن، عروق به داخل استخوان نفوذ میکنند.
مغز انسان حدود 1500 گرم وزن داشته كه كلاً داخل جمجمه قرار دارد.
مغز از قسمت های زیر درست شده است :
1- نیم كره های مغز
2- تالاموس و عقده های عصبی قاعده ای
3- مغز میانی
4- پل دماغی
5- مخچه
6- بصل النخاع
نیم كره های مغز
نیم كره های مغز دو عدد بوده كه از نظر نردبان تكاملی جدیدترین قسمت مغز می باشند. آنها هدیه اصلی خداوند به انسان بوده و تكامل آن از پستانداران از حدود پنجاه میلیون سال پیش شروع شده و در انسان نماهائی مانند « استرالوپیتكوس» به اوج خود رسید (2 میلیون سال پیش ) .
بدون نیمكره های مخ، انسان جاندار بی شعوری بیش نیست. تكوین شعور انسان عبارت بوده است از ازدیاد یاخته ها ( نتیجتاً اضافه شدن وزن مغز ) و ارتباطات آنها با یكدیگر برای بهتر شدن قدرت پردازش اطلاعات محیطی و درونی . در « مرگ مغزی » این قدرت از بین میرود چون كل ساختار مغز مضمحل می شود. در درون نیمكره ها حفره هایی پر از مایع نخاعی و جود دارند كه بطن ها نامیده می شوند . دو نیمكره توسط جسم پینه ای به هم متصل می باشند كه در حقیقت ارتباط اصلی نرونهای دو نیمكره با هم می باشند.
قسمتی از خطبه ۱۸۵ نهج البلاغه در مورد مورچه
اگر به آن خوب دقت شود می بینیم که چگونه حضرت علی (ع) در بیش از هزار سال پیش مردم را به توجه به طبیعت اطراف خود فراخوانده ، تفاوتها و تشابهات گونه های مختلف موجودات را متذکر شده اند که خداوند متعال با قدرت و الطاف بی پایان خود آنها را آفریده است.
……انْظُرُوا إِلَى الَّنمْلَةِ فِی صِغَرِ جُثَّتِهَا، وَلَطَافَةِ هَیْئَتِهَا، لاَ تَکَادُ تُنَالُ بِلَحْظِ الْبَصَرِ، وَلاَ بِمُسْتَدْرَکِ الْفِکَرِ، کَیْفَ دَبَّتْ عَلَى أَرْضِهَا، وَصَبَتْ عَلَى رِزْقِهَا، تَنْقُلُ الْحَبَّةَ إِلَى جُحْرِهَا، وَتُعِدُّهَا فِی مُسْتَقَرِّهَا. تَجْمَعُ فِی حَرِّهَا لِبَرْدِهَا، وَفِی وُرُودِهَا لِصَدَرِهَا مَکْفُولٌ بِرِزْقِهَا، مَرْزُوقَةٌ بِوِفْقِهَا لاَ یُغْفِلُهَا الْمَنَّانُ، وَلاَ یَحْرِمُهَا الدَّیَّانُ، وَلَوْ فِی الصَّفَاالْیَابِسِ، وَالْحَجَرِ الْجَامِسِ! وَلَوْ فَکَّرْتَ فِی مَجَارِی أُکْلِهَا، وَفِی عُلْوهَا وَسُفْلِهَا، وَمَا فِی الجَوْفِ مِنْ شَرَاسِیفِبط بَطْنِهَا، وَمَا فِی الرَّأسِ مِنْ عَیْنِهَا وَأُذُنِهَا، لَقَضَیْتَ مِنْ خَلْقِهَا عَجَباً، وَلَقِیتَ مِنْ وَصْفِهَا تَعَباً! فَتَعَالَى الَّذِی أَقَامَهَا عَلَى قَوَائِمِهَا، وَبَنَاهَا عَلَى دَعَائِمِهَا! لَمْ یَشْرَکْهُ فِی فِطْرَتِهَا فَاطِرٌ، وَلَمْ یُعِنْهُ عَلَى خَلْقِهَا قَادِرٌ. وَلَوْ ضَرَبْتَ فِی مَذَاهِبِ فِکْرِکَ لِتَبْلُغَ غَایَاتِهِ، مَا دَلَّتْکَ الدَّلاَلَةُ إِلاَّ عَلَى أَنَّ فَاطِرَ الَّنمْلَةِ هُوَ فَاطِرُ النَّخْلَةِ لِدَقِیقِ تَفْصِیلِ کُلِّ شَیْءٍ، وَغَامِضِ اخْتِلاَفِ کُلِّ حَیٍّ، وَمَا الْجَلِیلُ وَاللَّطِیفُ، وَالثَّقِیلُ والخَفِیفُ، وَالْقَوِیُّ وَالضَّعِیفُ، فِی خَلْقِهِ إِلاَّ سَوَاءٌ. {خلقة السماء والکون}….
…..به آن مورچه بنگرید،با جثه خرد و اندام نازکش،آنچنان خرد که نزدیک استکه به گوشه چشم دیده نشود و به نیروى اندیشه، آفرینشش به تصور درنیاید کهچگونه بر روى زمین مىرود و روزى خود به دست مىآورد و دانه به سوراخ مىکشدو در انبار خود مهیا مىدارد.در فصل گرما براى فصل سرماى خود دانه مىاندوزد،وبه هنگام در آمدن،راه دوباره بازگشتن را به یاد دارد.خداوند روزیش را ضمانت کردهو آنچه موافق حال اوستبه او عطا کرده است.دادار نعمت دهنده از او غافل نشده و ایزد پاداش دهنده محرومش نساخته است.هر چند،که بر روى سنگى خشک وسخت که بر آن هیچ نمىروید جاى داشته باشد،باز هم روزىاش مىرسد.اگر درمجارى خوراک او در بالا و زیر و درون تن و اضلاع شکمش و چشمى و گوشى کهبر سر او نهاده شده بنگرى،از آفرینش او در شگفتخواهى شد.و در توصیف آن بهرنجخواهى افتاد.پس بزرگ است،خداوندى که مورچه را بر روى دست و پاهایشبرپاى داشت و بر ستونهاى بدنش قرار داد.در آفریدن آن هیچ آفرینندهاى با او شریکنبود.و توانمندى یاریش ننموده است. اگر در عوالم اندیشهات به سیر و گشت پردازى و به نهایت رسى،به این امررهنمون شوى که آفریننده مورچه همان آفریننده نخل خرماست.به سبب دقتها وظرافتهایى که هر چیزى را از چیز دیگرى جدا مىکند و پیچیدگى اختلاف هر موجودزنده با دیگرى:یکى درشت و کلان است و یکى نرم و لطیف،یکى سنگین است ویکى سبک،یکى نیرومند است و یکى ناتوان،در آفرینش همه یکساناند.خلقتآسمان و هوا و بادها و آب یکى است…..

مندليف با بررسي عناصر مختلف متوجه شد كه يك نظام و الگوي مشخص در تكرار تناوبي خواص عناصر وجود دارد. اين نظام كه بر پايه آن گفته مي شد، هرگاه عنصرها را بر اساس افزايش جرم اتمي مرتب نماييم، خواص شيميايي و فيزيكي آن ها به طور تناوبي تكرار مي شود، اساس طبقه بندي مندليف گرديد.
کار غده هيپوفيز چيست؟
هيپوفيز، يکي از غدههاي موجود در بدن ما است که شبيه يک فندق مي باشد، اما همين غده کوچک فندقي، کارهاي مهم و حياتي زيادي را در بدن ما مديريت ميکند.
هيپوفيز غده کوچکي است در زير مغز و درون حفره استخوان شب پره که 0/5 تا 1/5 گرم وزن دارد. از نظر جنيني داراي منشا دو گانه عصبي و سلولهاي پوششي است.
اين غده شامل دو قسمت است: بخش قدامي و بخش خلفي.
بخش قدامي
اين بخش ساختمان غده اي دارد.
بخش خلفي (پسين)
بخش پسين هيپوفيز، ساختمان غدهاي ندارد، بلکه بخشي از دستگاه عصبي است و از اجتماع يکسري آکسون تشکيل شده است. اجسام سلولي اين آکسونها در هيپوتالاموس مغز قرار دارند.
دو هورمون هيپوفيز پسين عبارتند از:
- هورمون آنتي ديورتيک (به معناي ضد ادرار يا کمکننده ادرار که موجب افزايش تراوايي نفرونهاي کليه نسبت به آب و افزايش بازجذب آب ميشود)
- هورمون اکسي توسين (به معناي تسهيل کننده زايمان به وسيله تحريک انقباض ماهيچههاي رحم و تحريک ترشح شير از غدههاي شيري)
اين هورمون ها در جسم سلولي نورونهاي هيپوتالاموس ساخته ميشوند و سپس از راه آکسونها به هيپوفيز پسين ميآيند و از آنجا به خون ميريزند. پس در عمل، هيپوفيز پسين وظيفهاش ذخيرهسازي و ترشح اين هورمونها است و ساختن آنها در نورونهاي (سلول هاي عصبي) هيپوتالاموس صورت ميگيرد.
آيا هورمون رشد ميتواند مستقيما موجب رشد اسکلت و غضروف شود؟
در جواب بايد بگوييم خير. دانشمندان در سال 1957 آزمايشي انجام دادند. در کشت سلولهاي غضروفي در خارج بدن، پس از تزريق هورمون رشد، سلولهاي غضروفي در پاسخ به هورمون رشد، رشد نکردند. پس چرا اين هورمون در داخل بدن باعث رشد ميشود و در خارج بدن، اثر ندارد؟
دانشمندان اينطور فرض کردند که هورمون رشدباعث توليد ماده ديگري ميشود و آن ماده است که باعث رشد استخوانها و غضروف ميشود. تحت تاثير هورمون رشد، يک فاکتور شبه انسولين به نام سوماتومدين C در سلولهاي کبدي ساخته ميشود که نقش اصلي را در رشد اسکلت بدن بازي ميکند.
این عضو مخروطیشکل بهصورت کیسهای عضلانی تقریباً در وسط فضای قفسه سینه کمی متمایل به جلو و طرف چپ قراردارد. و میان ریهٔ چپ و راست و متمایل به ریهٔ چپ میباشد و همین موجب شدهاست تا شکل و قرارگیری ریهها با هم متفاوت باشد. از آنجا که قلب اندام بسیار حساسی و حیاتی است توسط قفسهٔ سینه (توراکس) محافظت میشود. ابعاد قلب در یک فرد بزرگسال حدود ۶x9x۱۲ سانتیمتر و وزن آن در آقایان حدود ۳۰۰ و در خانمها حدود ۲۵۰ گرم میباشد.
غواص فرمانبردار
مواد لازم:
- یک عدد قطره چکان
- یک بطری پلاستیکی( می تواند بطری خالی شده نوشابه یا آب معدنی باشد).
روش کار:
بطری پلاستیکی را از آب پر می کنیم به صورتی که یک مقدار فضای خالی داشته باشد( آب از بطری لبریز نشود.). قطره چکان را از آبی که داخل بطری است پر می کنیم به طوری که هیچ هوایی داخل قطره چکان نباشد(قطره چکان را وارونه می کنیم و قسمت پلاستیکی آن را فشار می دهیم. به این صورت تمام حباب های داخل قطره چکان خارج می شود.)
سپس قطره چکان را درون بطری می اندازیم.می بینید که بر روی سطح آب شناور می ماند. همانطور که قطره چکان درون بطری شناور است درب بطری را ببندید.
با دستان خود از دو طرف، بطری را بگیرید و به آن فشار بیاورید. می بینید که قطره چکان به سمت پایین بطری حرکت می کند. اگر دستان خود را از روی بطری بردارید مشاهده می کنید قطره چکان به سمت بالا حرکت می کند. با هر بار فشار دادن بطری می بینید قطره چکان به سمت بالا و پایین حرکت می کند.
چه اتفاقی می افتد؟
چون درب بطری بسته است با فشار دادن بطری، به قطره چکان فشار وارد می شود، و چون هیچ هوایی درون قطره چکان نمانده است با این فشار، دیگر روی سطح آب نمی ماند و به سمت پایین بطری حرکت می کند. و وقتی فشار را با برداشتن دست از روی بطری کم می کنیم، فشار داخل بطری کم می شود و قطره چکان به سمت بالا حرکت می کند
دستگاه تنفسی
بدن موجودات زنده جهت تهیه اکسیژن برای متابولیسم سلولی و دفع دیاکسید کربن به دستگاه تنفس وابسته است. دستگاه گردش خون ابزار انتقال گاز بین بافتهای بدن و ششها است. به این ترتیب گردش خون و دستگاه تنفس به یکدیگر وابسته است.دستگاه تنفس با داشتن مجاری تنفسی و هوایی وظایف خود را با پالایش هوا انجام میدهد. دستگاه تنفس به دو ناحیه هوایی و تنفسی تقسیم شده است. ناحیه هوایی شامل حفره بینی ، حلق ، حنجره ، نای و سیستم نایژههاست که هوا را از محیط پیرامون به قسمت تنفسی ششها میرساند.
در درون یک ارلن مقداری آب بریزید و درون آن حدود دو قاشق معمولی شکر و نصف قاشق هم سود (NaOH) بریزید. سپس با افزودن چند قطره پتاسیم پرمنگنات (KMnO4) می بینید که محلول شما ابتدا ارغوانی می شود و سپس به ترتیب آبی، سبز، زرد و نارنجی می شود. انجام بدبد خیلی جالبه!
روی میز یک صفحه کاغذ قرار دارد. شما آن را به دست گرفته در حالیکه فندکی در دست دارید، به تماشاچیان تعظیم کرده و در ضمن، فندک روشن را به کنار کاغذ میزنید. یک مرتبه کلمه سلام به خط درشت روی کاغذ ظاهر میگردد در حالیکه این نوشته شعله میکشد و تماشاچیان را غرق در شگفتی میسازد.
کلیه یکی از اندامهای مهم برای تنظیم اسمولاریته بدن مهرهداران است و این کار را از طریق تشکیل ادرار انجام میدهد. تشکیل ادرار در کلیه به طریق موضعی و هورمونی کنترل و تنظیم میشود. دستگاه ادراری شامل کلیه و مجاری ادراری است که ادرار را به مثانه میرسانند و از طریق پیشابراه دفع میکنند. تنظیم اسمولاریته بدن در مهرهداران عالی عمدتا بر عهده کلیههاست. کلیه پستانداران در ثبات محیط درونی یعنی حجم مایعات و الکترولیتهای بدن نقش اساسی دارند. کلیه همچنین در تثبیت PH مایعات بدن اهمیت زیادی دارد.
جالب تر از همه اینکه قارچ ها خویشاوندی نزدیک تری با جانوران دارند. در واقع سلول های جانوران و قارچ ها شباهت های غیر قابل انکاری با یکدیگر دارند که نشان می دهد نخستین نیاکان جانوران( که موجوداتی تک سلولی و آبزی بودند) از پسرعموهای نزدیک نیاکان قارچ ها بوده اند. و اما تأثیر رعد و برق بر رشد قارچ ها. این موضوع هر چند یک افسانه عامیانه است و ما همیشه گفته ایم باید به افسانه های عامیانه با نگاهی منتقدانه نگاه کنیم؛ اما احتیاط در پذیرفتن این گونه افسانه ها همیشه به معنای اشتباه بودن نیست.
- انسان می تواند حدود 40 روز بدون غذا زندگی کند اما فقط 7 روز بدون آب، 8-6 دقیقه بدون هوا و لحظه ای بدون نیروی حیات طاقت می آورد.
- سلول های پوشش معده مخاط، پپسین، HCl با pH 0/2 تولید می کند (100،000 برابر اسیدیته جریان خون)
- بیش از نیمی از استخوان های بدن انسان در دست ها و پاها هستند.
- بالاترین سرعت ثبت شده عطسه 165 کیلومتر در ساعت است.
- قلب 3 میلیارد مرتبه در عمر متوسط انسان می تپد.
- نوزاد تازه متولدشده 350 استخوان دارد اما این تعداد برای یک بزرگسال 206 عدد است.
- خون یک عضو مایع بدن انسان است.
- همه انسان ها در زمان تولد کوررنگی دارند.
- ریه های ما بیش از 15000 لیتر هوا را هر روز تنفس می کند. سطح ریه ها تقریباً هم اندازه یک زمین تنیس است.
- غذا حتی اگر روی سرتان ایستاده باشید به معده شما خواهد رسید.
- پوست بزرگ ترین عضو بدن است.
- بدن یک انسان بزرگسال از 100 تریلیون سلول تشکیل شده است.
- تعداد باکتری های موجود در بدن انسان بیشتر از تعداد سلول های بدن است. در بدن انسان حدود 75 تا 100 تریلیون سلول وجود دارد.
- مغز انسان از قوی ترین کامپیوتر پیچیده تر است و بیش از 100 میلیارد سلول عصبی دارد.
- مویرگ ها آنقدر کوچک هستند که گلبول های قرمز خون فقط به صورت تکی میتوانند از آنها عبور کنند.
- قرنیه چشم، بیرونی ترین لایه چشم، تنها بافت زنده بدن انسان بدون رگ خونی است که موادمغذی را از اشک و زلالیه می گیرد.
- هر سلول در بدن انسان 6 تا 8 فوت DNA دارد.
- تحقیقات و مطالعات نشان داده است که گناه و جرم سیستم ایمنی بدن را با پایین آوردن سطح ایمونوگلوبولین تخریب می کند.
نورون یا سلول عصبی، واحد ساختمانی و عملی دستگاه عصبی است. دستگاه عصبی مرکزی دارای بیش از 100 بیلیون نورون میباشد. نورون مانند هر دستگاه دیگر در بدن، دارای هسته، سیتوپلاسم و غشا است. هر سلول عصبی، دارای یک بخش مرکزی و درشت به نام جسم سلولی(soma) و تعدادی زوائد سیتوپلاسمی است که شامل آکسون(axon) و دندریت(dendrite) میشود.
آنچه در نگاه اول در ساختمان نورون جلب توجه میکند، وجود تعداد زیادی انشعابات سیتوپلاسمی است که به صورت رشتههایی از جسم سلولی خارج شدهاند؛ به طوری که حجم این رشتهها از حجم جسم سلولی بسیار زیادتر است. هر یک از این رشتهها یک تار عصبی نامیده میشود و اجتماع تعدادی تار عصبی که به وسیله غلافی پیوندی پوشیده شدهاند، یک عصب را میسازد. نورونها توانایی تکثیر ندارند و چنانچه یکی از آنها از بین برود، جانشینی نخواهد داشت.
آهنربا از دو بخش آهن و -ربا از فعل ربودن تشکیل شده. کاربرد واژههایی مانند آهنربا و کهربادر فارسی پیشینه طولانی دارد.
برابر اروپایی آن: اولین شرح مغناطش به یونانیان قدیم باز میگردد که این اسم را به مغناطیس دادند. این اسم از مگنزیا که نام یک دهکدهٔ یونانی است، مشتق شدهاست. از لحاظ لغوی Magnet به معنی «سنگی از اکسید آهن» است. این سنگ حاوی مگنتیت (Fe3O4) بود و هنگام مالش آن به آهن، آن را آهنربا میکرد. نظریهٔ دیگر این است که این واژه از ریشهٔ واژهٔ فارسی «مگ» میباشد و این واژه magnet به همراه واژهٔ magic از ریشهٔ واژهٔ پارسی mag میباشند، که خود برگرفته از مغان ایران است.
چون سلول قادر است همه اعمال یک موجود زنده را بطور کامل انجام دهد، بنابراین به عنوان واحد حیات محسوب میگردد. ولی از آنجا که همه بافتها و ارگانهای بدن از اجتماع سلولها تشکیل شده ، بطور مرسوم سلول را واحد ساختمان بدن نامیدهاند. ماده حیاتی تشکیل دهنده سلول را پروتوپلاسم (Protoplasm) مینامند که عمده قسمت آن غیر از هسته سلول ، سیتوپلاسم ، محتویات هسته (Karyoplasm) میباشد. پروتوپلاسم بوسیله غشایی از محیط اطراف جدا شده است که آن را غشای سلولی یا cell membrane مینامند. پروتوپلاسم از آب ، الکترولیتها ، املاح و ماکرومولکولهای آلی مانند پروتئینها ، پلی ساکاریدها ، لیپیدها و اسیدهای نوکلئیک تشکیل شده است که محیط و بستر مناسبی را برای فعالیتهای سلول فراهم میکند.
ارگانلها organelles ، ساختمانهای تخصص یافتهای هستند که اعمال مختلفی را هدایت میکنند و در داخل سیتوپلاسم پراکندهاند. در گذشته ، سیتوپلاسم منهای ارگانلها را محلولی بیشکل محسوب مینمودند و آنرا سیتوزول (مایع سلولی Sytosole) مینامیدند. استفاده از تکنیکهای پیشرفته بیانگر آن است که سیتوپلاسم سلول حاوی شبکه بسیار ظریف و پیچیدهای از الیاف باریک microtrabecular میباشد که همراه اجزای محلول آن در مجموع ماتریکس سلولی (cytomatrix) نامیده میشود. ساختمان و عملکرد ارگانلهای سلولی عبارتند از:
غشای سلولی
غشای سلولی ساختمانی است به ضخامت 7 تا 10 نانومتر که محدوده سلول را معین کرده و به عنوان سدی انتخابی ، مبادله مواد بین سلول و محیط اطرافش را کنترل میکند. بنابراین اولین نشانه آسیب سلولی ، متورم شدن سلول میباشد که در اثر از بین رفتن قدرت انتخابی غشا و هجوم مواد به داخل سلول بوجود میآید. غشای ساختمانی است لیپوپروتئینی یعنی بطور عمده از لیپیدها و پروتئینها تشکیل شده ، با وجود این ، مقدار کمی کربوهیدراتها نیز در ساختمان آن شرکت دارد.
سایه چاله چیست؟
سياه چاله چيست؟
انیشتین در سال 1915 در نظریه نسبیت عام خود از سیاهچالهها سخن گفت. این پدیده مرموز طبیعی کماکان در کانون توجه فیزیکدانان و اخترشناسان است.
در کلامی ساده، سیاهچاله چیزی است که از متلاشی شدن یک ستاره بزرگ باقی میماند. اگر با مفهوم "ستاره" آشنا باشید میدانید که ستاره جسم بزرگی است که در داخل آن همجوشی در مقیاسی بزرگ و به طور پیوسته انجام میشود.
به دلیل بزرگ بودن جرم ستارهها و گسترده بودن گاز در ساختار آنها، میدان جاذبه گرانشی همواره در تلاش برای متلاشی کردن ستاره است. از طرفی همجوشی که در مرکز ستاره انجام میشود عامل ایجاد ثبات در این میان است و با مقابله با میدان گرانش، ستاره را از نابودی حفظ میکند.
هنگام متلاشی شدن ستاره، نیروی لازم برای همجوشی نابود میشود. در همین حال نیروی جاذبه گرانشی ستاره، محیط را برای اعمال نیروی خود آزاد میبیند و شروع به جذب همه مواد و اجرام در اطراف خود میکند.
با پر شدن فضای درون هسته ستاره، دمای هسته افزایش مییابد و این امر عامل یک انفجار سهمگین است که تمام تابشها و شعاعهای انفجار آن در فضا پخش میشود. چیزی که از این انفجار باقی میماند هستهای فشرده و بسیار بزرگ است. میدان گرانش این هسته آنقدر وسیع و قوی است که حتی شعاعهای نور نیز از در امان نیستند.
شعاع دهانه به نام "شعاع شواترزشیلد" معروف است. این نام را به افتخار اختر شناس بزرگ، کارل شواترزشیلد انتخاب کردهاند که به پیشرفت تئوریهای مربوط به سیاهچاله کمکهایی کردهاست.
نانولوله های کربنی
همانطور که همهی ما میدانیم عنصر کربن از لحاظ ساختمانی دارای شکلها و فرمهای گوناگون است (آلوتروپ). در میان آلوتروپهای مختلف کربن میتوان گرافیت و الماس را مثالهای آشنایی دانست. استوانه یا لولهی نانویی کربن (Carbon nanotube=CNT) که به صورت استوانهای شکل است به آن ویژگیهای خاصی را داده است که در شکلهای سادهتر میتواند به صورت یک ورقهی گرافیتی دربیاید. CNT در گروه باکیبالها(C60) قرار دارد که به شکل لولهی توخالی یا کرهای یا بیضیگون توخالی میباشند. بگذارید که خلاصهای از تاریخچه و ویژگیهای فیزیکی و استفادههای نانولولهی کربنی را با هم بخوانیم.
گازخنده
![]() |
تصاویر زیبای میکروسکوپی
ساختار متخلخل قهوه
بافت پوست عنکبوت
روده انسان حاوی صدها نوع مختلف از باکتری ها
بلورهای کریستال
اثر انگشت
گرده نوعی گیاه
باران اسیدی
![]() |
![]() |
نقش الکترولیت ها دربدن
![]() |
![]() |
عناصر مصنوعی توسط انسان ساخته میشود و نمیتوان آنها را در طبیعت یافت. عناصر بشرساز عناصر شیمیایی ناپایداری هستند که به صورت طبیعی در طبیعت دیده نمیشوند. این عناصر توسط بشر در آزمایشگاهها تشکیل میشوند. این عناصر ذاتاً ناپایدار و به صورت پرتوزا (رادیواکتیو) میباشند. که این بدان معناست که با تشعشع پرتو به عناصر دیگری تجزیه میشوند. کشف این عناصر باعث شد که جاهای خالی که در جدول تناوبی وجود داشت پر شده و اثباتی بر پیشبینیهای مندلیوف باشد.118 عنصر در جدول تناوبی موجود است که 92تای آنها طبیعی و باقی به صورت مصنوعی (بشرساز) میباشند. تکنیتیوم (Technetium) [با عدد اتمی 43] اولین عنصر مصنوعی شناختهشده میباشد. که جای خالی مبهم بین مولبیدنوم (molybdenum) [با عدد اتمی 42] و روتنیوم (ruthenium) [با عدد اتمی 44] در جدول تناوبی را پر کرد. میتوان لیست کامل عناصر مصنوعی را در زیر مشاهده کرد:
چرا فلفل تند است؟
سوزشی که پس از خوردن فلفل حس می کنید، به خاطر ترکیبات شیمیایی به نام کاپسایسینوئیدها است.
این مواد بی بو و بی رایحه در گوشت سفید درون فلفل قرار دارند.
هنگامی که شما یک فلفل را درون دهانتان می گذارید، این مواد شیمیایی به گیرنده هایی به درد ناشی از حرارت در دهان و گلو پاسخ می دهند، متصل می شوند.
مغز پیام را می گیرد و به "آتش نشانی بدن" می فرستند تا ماده سوزاننده را بزدایند، در نتیجه گردش خون افزایش می یابد(سوخت و ساز زیادتر می شود)، عرق بیشتری می ریزید و واکنش معمول به هر ماده محرک ظاهر می شود (آبریزش از بینی و اشک از چشمتان سرازیر می شود).
این درد همچنین به آزادی آندورفین ها (مواد طبیعی ضددرد در بدن) منجر می شود، که در فرد احساس نشاط ایجاد می کند. بنابراین این اشک ها در واقع اشک های شادی هستند. همه فلفل ها به یکسان این اثر را ایجاد نمی کنند.
تند و تیزی فلفل بر حسب تعداد ۱۰۰ واحدیی ها اندازه گیری می شود که به مقدار آب قندی اشاره دارد که برای رقیق کردن عصاره فلفل تا حدی لازم است که مزه کنندگان نتوانند تندی آن را احساس کنند. به این ترتیب تندی فلفل شیرین در این مقیاس صفر و تندی فلفل قرمز ۲۵۰۰ تا ۸۰۰۰ است.
چرا ابرها سقوط نمی کنند
منظره شگفتانگیزی است دیدن آسمانی که در زمینه آبی آن، ابرهای سپید به آرامی در حال حرکتند بخصوص اگر ابرهای پنبهای کومولوس باشند که مثل یک کپه پنبه غول پیکر در حال سفر طولانی هوایی خود هستند؛ اما تا حالا فکر کردهاید ابرها چطور آن بالا شناور باقی میمانند؟
لطفا پیش از این که حالت صورتتان را به حالت معروف عاقل اندر سفیه تغییر دهید چند جمله بعدی را نیز بخوانید.
من هم میدانم تا حالا کسی ندیده است که یک تکه ابر یکدفعه سقوط کند و با صدای بلندی به زمین بخورد. به نظر شما کدام گزینه عجیبتر است؛ این که ابر به زمین بخورد یا نخورد؟
همه ما میدانیم آب سنگینتر از هواست و باز هم بدیهی است ابر از قطرات ریز آب تشکیل شده است. پس چرا نمیافتد پایین؟
مراحل تولید کاغذ
مراحل تولید کاغذ
فرایند تولید کاغذ از این قرار است:
الیاف سلولزی را در آب میگذارند تا رطوبت را جذب کنند و متورم و نرم شوند؛ بعد آنها را روی یک شبکه سیمی ظریف پهن میکنند تا آب موجود در الیاف گرفته شود و رشتههای مرطوب بر سطح شبکه فرو نشینند و یک تخته شوند. الیاف با از دست دادن آب به هم نزدیک میشوند و در نقاطی که الیاف روی هم قرار میگیرند نوعی اتصال شیمیایی از نوع هیدروژنی شکل میگیرد و آنها را به هم متصل میکند
تعداد صفحات : 7